..........بـہ سلامتی هرچی رفیق بامرامه..........
یـہ یارو بود می گفتن پهلوونـہ
هر روز می رفت تو یـہ قهوہ خونـہ
دو تا بطری عرق و
دوتا استڪان می خواست
می نشست می خورد می رفت مست تا خونـہ
تا اون قهوہ چی پرسید صبح تا می یای
تا اخر شبش ڪـہ شل راـہ می یای
عرق یا ویسڪی یا ودڪا می خوای
چرا از هر ڪدومشون دوتا می خوای
گفت ما سـہ تا بودیم سـہ تا رفیق
قول دادیم هر جایی تنها بریم
جای هم بخوریم جای هم مست ڪنیم
جای خالی همدیگـہ برہ پیڪ روی میز
گفت باشـہ ولی هرچی گشتم
گفتی سـہ تا اینا دوتاست و من تو شڪم
یارو یـہ نگاـہ بهش ڪرد و بعد با لبخند
گفت این سهم اون دوتاست
من تو ترڪم
مستی راستی ڪولیا بردن
منم ڪولیم واسـہ همین جفت آوردم
یارو خیلی مرد بود جای دونفر خورد
من چی بگم ڪـہ قد دنیا خوردم