loading...
جوک جدید|سایت تفریحی گمرک بلاگ|اس ام اس جدید|طراحی گرافیکی
آخرین ارسال های انجمن
پوریانوعی بازدید : 90 شنبه 10 مرداد 1394 نظرات (0)

پسره بعد از اعلام نتیجه کنکورش رفته سازمان سنجش گفته :

 

من به این رتبه اعتراض دارم , شوما یه نیگا به قیافه داغون من بندازین

 

. من با این قیافه باید رتبه یک می شدم پس چرا شدم 65000؟

پوریانوعی بازدید : 70 شنبه 10 مرداد 1394 نظرات (0)

آقا دفترچه خدمتو پر کردم بعد یه هفته جوابش اومد
افتادم 08 نیویورک
.
.
.
.
وای مگه میشه؟! مگه داریم؟!
عجب توافقیه :)

پوریانوعی بازدید : 91 شنبه 10 مرداد 1394 نظرات (0)

احسان علیخانی شبا یه دفه از خواب می پره دست می ذاره رو گلوش

 

می بینه بغضش سر جاشه لبخند می زنه می گیره می خوابه.

پوریانوعی بازدید : 64 یکشنبه 07 تیر 1394 نظرات (0)

-اي بابا بازم كه لباس من و پوشيدي خانومم :|

-خب دوس دارم :-D

-اي بابا , تلويزيون و چرا خاموش كردي ؟ 

-دوس ندارم فوتبال نگاه كني :-D

-بابا روشن كن چلسي  بازي داره 

-اصن تو به من توجه نميكني :(

-عزيز دلم تمام زندگي من تويي كي گفته توجه ندارم بهت

-حوصلم سر رفته خب :(

-بيا بغلم ببينمت,بعد شام ميبرمت بيرون پياده روي

-لواشك و بستنيم مي خوام :(

-به رو چشام حالا بگو ببينم شام چي داريم خانومي

-شام درست نكردم :-D

-اي خدا من چيكار كنم از دست تو :-*

 

من دوست دارم مردايندم اينجوري

جوابمو بده نظر شما هم مهمه

 

---------------------------------------------------

 

يه روزي پسري باخانوادش دعواش شد و از خانه زد بيرون و

 رفت خونه يكي از دوستاش يك ماه موند؛

 بعد از يك ماه دختري را سر كوچه ميبينه

و بهش تيكه ميندازه!

 يكي از دوستاش ميگه ميدوني اين كي بود؟!

 ميگه نه!

ميگه اين خواهر همون رفيقت بود كه تو يه ماه خونشون بودي! 

 عذاب وجدان ميگيره ميره خونه رفيقش؛

 رفيقش داشت مشروب ميخورد به رفيقيش ميگه

 ببخشيد من سر كوچه به دختري تيكه انداختم

 ولي نميدونستم خواهر تو بود! 

 دوستش پيكشو ميبره بالا ميگه:

 به سلامتي رفيقي كه يه ماه خونمون خورد

و خوابيد ولي خواهرمو نشناخت.

 

--------------------------------------------------

 

 يه خانواده ي سه نفري بودن

 يه دختر كوچولو بود با مادر و پدرش

 بعد از يه مدتي خدا يه داداش كوچولوي خوشگل

 به دختر كوچولوي ما ميده

 بعد از چند روز كه از تولد نوزاد گذشت .

 دختر كوچولو هي به مامان و باباش اصرار مي كنه

 كه اونو با داداش كوچولوش تنها بذارن.

 اما مامان و باباش مي ترسيدن

 كه دختر كوچولوشون حسودي كنه

 و يه بلايي سر داداش كوچولوش بياره.

 اصرارهاي دختر كوچولو اونقدر زياد شد كه

 پدر و مادرش تصميم گرفتن اينكارو بكنن

 اما در پشت ِ در اتاق مواظبش باشن.

 دختر كوچولو كه با برادرش تنها شد ...

م شد روي سرش و گفت 

داداش كوچولو! تو تازه از پيش خدا اومدي

 به من ميگي قيافه ي خدا چه شكليه من كم كم داره يادم ميره ......

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
امیدوارم در سایت تفریحی گمرک بلاگ خوش بگذره
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    کدام یک از مدیران گمرک چت به نظر شما خوش اخلاق و با محبت هستند؟
    گمرک چت محیط خوبی برای کاربران مجازی میباشد؟
    سایت تفریحی گمرک بلاگ سایت خوبی میباشد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 888
  • کل نظرات : 77
  • افراد آنلاین : 96
  • تعداد اعضا : 46
  • آی پی امروز : 274
  • آی پی دیروز : 38
  • بازدید امروز : 836
  • باردید دیروز : 51
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,027
  • بازدید ماه : 1,027
  • بازدید سال : 46,148
  • بازدید کلی : 335,954
  • کدهای اختصاصی

    دانلود آهنگ